یادمه اولی روزی که کتونی برام خریده بودن مصادف شد با اولین جلسه ای که باید میرفتم آموزشگاه زبان
وسطای کلاس استاد به من اشاره کرد و گفت: رید (read)
آقا منو میگی ، یه نگاه به صندلیم و خودم انداختیم دیدم داره تهمت الکی میزنه!
یهو زدم زیر گریه
داد زدم دروغگو ..من نریدم خودت ریدیییی
بعدم با کتونیای قشنگم از پنجره کلاس پریدم بیرون و یه نفس سه تا کوچه رو دوویدم
دست خودم نبود که
از همون اول ذهنم خراب بود
برچسب : نویسنده : 2amirsa13945 بازدید : 161